ستاره زندگی

اولین سفر

کوچولو اولین سفر خودت رو با مامانی رو همراه با بابایی مامان جون و خانواده دایی وحید و دایی جمشید به شیراز انجام دادی. امروز میخوام از شروع سفر رو برات توضیح کوچیکی بدم. ما تو رو به همه جاهای دیدنی و باستانی در شیراز و پاسارگاد بردیمت. و بستنی و فالوده و آش و زردآلو شیرازی هم بهت دادیم خوردی(نوش جان). اول از همه رفتیم حافظ و سعدی و بعد باغ ارم , ارگ کریمخانی , بازار وکیل , حمام وکیل , شاهچراغ, نقش رستم , پاسارگاد ولی مامانی به خاطر تو نتونست بیاد تخت جمشید ولی بابا رفت و بعداً برات تعریف میکنم. ...
19 شهريور 1390

خوشگل ترينها

عزيزم امروز قصد دارم تا ادامه اسباب بازيهاي خوشگلي كه برات خريديم رو به نمايش بذارم.......                           ...
16 خرداد 1390

خاطره

عزيزم امروز 9/3/90 است و من مامان خيلي منتظر ديدن روي ماه تو را داريم. امروز ميخوام چند تا عكس از اسباب بازيهايي كه برات خريديم نمايش بدم تا در آينده برات خاطراتي رو زنده كنه.....
9 خرداد 1390

اولین

سلام فرشته قشنگم. من و مامان تصمیم گرفتیم این وبلاگ را برات درست کنیم تا وقتی بزرگ شدی بدونی که برای اومدنت چقدر لحظه شماری میکنیم. روزی که این وبلاگ را درست کردیم مامان تو رو تو دلش داره و از این بابت خیلی خیلی خوشحاله. به امید خدا تو شهریورماه سال ١٣٩٠ میای تو بغلمون. امروز اولین مطلب خودمو می خوام بنویسم. امروز پنجمین ماه بارداری تو فرزندمونه. تو این ماه دیگه مشخص شده که جنسیت بچه ما دختره. هنوز این اسمی رو که انتخاب کردیم به هیچ کسی نگفتیم و به همه گفتیم که برای ما اسم پیدا کنند ولی خودمون تا حالا این اسم (آرتینا) را انتخاب کردیم. و از امروز وبلاگ را با این اسم آغز کردیم. از این ماه شروع کردیم به خرید سیسمونی. دیروز با مامان آرتینا...
24 ارديبهشت 1390